زندگی معلم بزرگی است... :


زندگی می آموزد که شتاب نکن.



زندگی می آموزد چیزهایی که می خواهی به آنها برسی وقتی

دریافتشان می کنی می بینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده

شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز شده است.



زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست...


زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند

بعدا که می گذری و تو در آن لحظه

بی تابی می کردی و این را نمی دانستی.



زندگی می آموزد آنها که از تلخی ها می گریزند شیرینی ها را نخواهند

چشید و آنها که از سختی ها می ترسند به آسودگی نخواهند رسید.

نوشته شده در دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,ساعت 16:9 توسط امین حیدری| |
لئوناردو داوينچي موقع كشيدن تابلو "شام آخر" دچار مشكل بزرگي شد: مي بايست "نيكي" را به شكل عيسي" و "بدي" را به شكل
 "يهودا" يكي از ياران عيسي كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند، تصوير مي كرد. كار را نيمه تمام رها كرد تا مدل‌هاي آرماني‌اش را پيدا كند.
روزي در يك مراسم همسرايي, تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از جوانان همسرا يافت. جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهره اش اتودها و طرح‌هايي برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريباً تمام شده بود ؛ اما داوينچي هنوز براي يهودا مدل مناسبي پيدا نكرده بود.
كاردينال مسئول كليسا كم كم به او فشار مي آورد كه نقاشي ديواري را زودتر تمام كند. نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شكسته و ژنده پوش مستي را در جوي آبي يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا كليسا بياورند , چون ديگر فرصتي بري طرح برداشتن از او نداشت. گدا را كه درست نمي فهميد چه خبر است به كليسا آوردند، دستياران سرپا نگه‌اش داشتند و در همان وضع داوينچي از خطوط بي تقوايي، گناه و خودپرستي كه به خوبي بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداري كرد.
وقتي كارش تمام شد گدا، كه ديگر مستي كمي از سرش پريده بود، چشمهايش را باز كرد و نقاشي پيش رويش را ديد، و با آميزه اي از شگفتي و اندوه گفت: "من اين تابلو را قبلاً ديده ام!" داوينچي شگفت زده پرسيد: كي؟! گدا گفت: سه سال قبل، پيش از آنكه همه چيزم را از دست بدهم. موقعي كه در يك گروه همسرايي آواز مي خواندم , زندگي پر از رويايي داشتم، هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي بشوم!
 
"مي توان گفت: نيكي و بدي يك چهره دارند ؛ همه چيز به اين بسته است كه هر كدام كي سر راه انسان قرار بگيرند."



 

نوشته شده در دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 19:52 توسط امین حیدری| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com