سلام دوستای گلم

تو پست قبلیم یه متنی گذاشتم که یکم بلنده

اما هر کاری کردم که یکم کمترش کنم

نتونستم

برا همین کامل گذاشتمش تو وبم

نوشته شده در دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:19 توسط امین حیدری| |
پرسیدم..... ،
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با كمی مكث جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
وبدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگهدار وترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیكه بدانی چطور زندگی کنی .
 
 
پرسیدم ،
آخر .... ،
و او بدون اینكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .
كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود میداند آئین بزرگ كردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..
 
 
داشتم به سخنانش فكر میكردم كه نفسی تازه كرد وادامه داد ...
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی كردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند كه باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، كه میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..
مهم این نیست كه تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن كنی ..
 
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
 
كه چین از چروك پیشانیش باز كرد و با نگاهی به من اضافه كرد :
زلال باش .... ،‌ زلال باش .... ،
فرقی نمی كند كه گودال كوچك آبی باشی ، یا دریای بیكران ،
زلال كه باشی ، آسمان در تو پیداستhttp://static.cloob.com/public/images/smiles/16.gif
دو چيز را هميشه فراموش كن:
خوبي كه به كسي مي كني
بدي كه كسي به تو مي كند
 
 
دنيا دو روز است:
يك روز با تو و يك روز عليه تو
روزي كه با توست مغرور مشو و روزي كه عليه توست مايوس نشو. چرا كه هر دو پايان پذيرند.
 
به چشمانت بياموز كه هر كسي ارزش نگاه ندارد
به دستانت بياموز كه هر گلي ارزش چيدن ندارد
به دلت بياموز كه هر عشقي ارزش پرورش ندارد
 
در دنيا فقط 3 نفر هستند كه بدون هيچ چشمداشت و منتي و فقط به خاطر خودت خواسته هايت را بر طرف ميكنند، پدر و مادرت و نفر سومي كه خودت پيدايش ميكني، مواظب باش كه از دستش ندهي و بدان كه تو هم براي او نفر سوم خواهي بود.
 
چشم و زبان ، دو سلاح بزرگ در نزد تواند، چگونه از آنها استفاده ميكني؟ مانند تيري زهرآلود يا آفتابي جهانتاب، زندگي گير يا زندگي بخش؟
 
بدان كه قلبت كوچك است پس نميتواني تقسيمش كني، هرگاه خواستي آنرا ببخشي با تمام وجودت ببخش كه كوچكيش جبران شود.
 

هيچگاه عشق را با محبت، دلسوزي، ترحم و دوست داشتن يكي ندان، همه اينها اجزاء كوچكتر عشق هستند نه خود عشق

نوشته شده در دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:12 توسط امین حیدری| |
در مجالی که برایم باقی است
باز همراه شما مدرسه ای می سازم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند
و بگویند خدا
خالق زیبایی
و سراینده ی عشق
آفریننده ی ماست
مهربانیست که ما را به نکویی
دانایی
زیبایی
و به خود می خواند
جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ
دوزخی دارد-به گمانم-
کوچک و بعید
در پی سودا نیست
که ببخشد ما را
و بفهماندمان
ترس ما بیرون دایره ی رحمت اوست
نوشته شده در دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:,ساعت 18:16 توسط امین حیدری| |
در مجالی که برایم باقی است
باز همراه شما مدرسه ای می سازم
که خرد را با عشق
علم را با احساس
و ریاضی را با شعر
دین را با عرفان
و همه را با تشویق تدریس کنند
روی انگشت کسی قلمی نگذارند
و نخوانند کسی را حیوان
و نگویند کسی را کودن
و معلم هر روز روح را حاضر و غایب بکند
و به جز ایمانش
هیچ کس چیزی را حفظ نباید بکند
مغزها پر نشود چون انبار
قلب خالی نشود از احساس
درس هایی بدهند
که به جای مغز دل ها را تسخیر کنند
از کتاب تاریخ
جنگ را بردارند
در کلاس انشاء
هر کسی حرف دلش را بزند
غیر ممکن ها را از خاطره ها محو کنند
تا کسی بعد از این
باز همواره نگوید: هرگز!
و به آسانی همرنگ جماعت نشود
زنگ نقاشی تکرار شود
رنگ را در پاییز تعلیم دهند
قطره را در باران
موج را در ساحل
زندگی را در رفتن و برگشتن از قله ی کوه
و عبادت را در خدمت خلق
کار را در کندو
و طبیعت را در جنگل سبز
مشق شب این باشد
که شبی چندین بار همه تکرار کنیم:
عدل
آزادی
قانون
شادی
امتحانی بشود که بسنجد ما را
تا بفهمند که چقدر
عاشق و آگه و آدم شده ایم
نوشته شده در دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:,ساعت 18:13 توسط امین حیدری| |
در مجالی که برایم باقی است
باز همراه شما مدرسه ای می سازم
که در آن آخر وقت به زبانی ساده
شعر تدریس کنند
و بگویند تا فردا صبح
خالق عشق نگه دار شما...
نوشته شده در دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:,ساعت 18:11 توسط امین حیدری| |

هَـميشـہ بـآيــد کَـسے باشـــد کـــہ مــَعنے ســــہ نقطـہ ے انتهـــاے

                                                                                        جملـہ‌هآیتـــ را بفهمـــد..

هَـميشـہ بـآيـــد کسـے باشـــد

                               تا بُغض‌هآيتـــ را قبلــ از لرزیــدטּ چانـہ اتـــ بفهمـــد...

                                             بـآيــد کسے باشـــد 

                                                    کـــہ פּقتے صدایتـــ لرزیـــد بفهمـــد...

                                                                                          کـــہ اگــ ـرســکـפּتـــ کردے، بفهمـــد...

کسے بـآشـــد

        کـــہ اگــ ـر بهانـہ‌گيــــر شـــدے بفهمـــد...

کسے بـآشــد

                   کـــہ اگــ ـر سـردرد را بهـآنـہ آפּردے برای رفتـــטּ פּ نبـــودטּ...

                                                                                   بفهمـــد بـہ تــפּجّهـشـــ احتيآج دارے...

                  بفهمـــد کـــہ درد دارے...

                                                کـــہ زنــבگـــے درد دارد...

بفهمـــد کـــہ دلتـــ براے چيزهاے کـפּچکش تنگـــ شـــده استـــ...

                                                بفهمـــد کـــہ دلتـــ براے قَــدم زدטּ زیـــرِ بـــآراטּ...

براے بـפּســیـــدنش...

                        براے يكـــ آغـــوشِ گَرم تنگـــ شـــده استـــ...

                                                                     هميشـہ بايــد کسے باشـــد

                هميشــہ

                             باور کن خیلی حرف است...

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 1:50 توسط امین حیدری| |
من دلم می خواهد، شاخه ای ازگل مریم، سبدی ازگل یاس، بوته ای
    از گل سرخ بغلی اززنبق یا که برگی ازتاک،همه درپای توریزم جانا !
           من دلم می خواهد، نغمه ای از بلبل یا که آوی هزار یا سرود هدهد
                   یا  نوای قمری همه در گوش تو خوانم جانا !
 من دلم می خواهد، هر سحر آب زلال که به رودی جاریست تا به دریا
 ریزد ، این همه پاکی و آرامش را ، به سر کوی تو آرم جانا !
 من دلم می خواهد، شامگاهان تا صبح که بخوابد خورشید وبتابد مهتاب
 همه شب خواب توبینم جانا *:) happy
نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:11 توسط امین حیدری| |

گاهی اوقات

           یاد بعضی ها نا خودآگاه لبخندی بر لبانم می نشاند

هردو را دوست دارم

                          این  لبخندهای بیگاه

                                                  و این بعضی ها را.

نوشته شده در دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:,ساعت 23:51 توسط امین حیدری| |

داستان درباره يك كوهنورد است كه مي خواست از بلندترين كوه ها بالا برود. او پس از سال ها آماده سازي، ماجراجويي خود را آغاز كرد ولي از آنجا كه افتخار كار را فقط براي خود مي خواست، تصميم گرفت تنها از كوه بالا برود.

شب بلندي هاي كوه را تماما دربر گرفت و مرد ديگر هيچ چيز را نمي ديد. همه چيز سياه بود. اصلا ديد نداشت و ابر روي ماه و ستاره ها را پوشانده بود.
همانطور كه از كوه بالا مي رفت ، چند قدم مانده به قله پايش ليز خورد و....

شما چقدر به طنابتان وابسته ايد ؟آيا حاضريد آن را رها كنيد ؟

در مورد خداوند يك چيز را نبايد فراموش كرد : هرگز نگوئيد كه او شما را فراموش كرده و يا تنها گذاشته.هرگز فكر نكنيد كه او مراقب شما نيست.به ياد داشته باشيد كه او همواره شما را با دست راست خود نگه داشته است.


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,ساعت 19:2 توسط امین حیدری| |

امروزه بازار خلاقيت خيلي گرم است و افراد زيادي پيدا مي‌شوند كه ادعاي خلاقيت دارند ولي آيا همه آنها طبق ادعايي كه مي‌كنند خلاق هستند؟از كجا بفهميم چه كسي خلاق است؟ نشانه‌هاي يك فرد خلاق چيست؟ اگر بخواهيم خلاق باشيم چگونه بايد باشيم؟

از ديدگاهي، نخستين گام‌ها براي شناخت نحوه بازيابي خلاقيت، شناسايي خصوصيات افراد خلاق و درك چگونگي زندگي آنها مي‌تواند باشد. بدين صورت كه با دريافت اين شناخت، خواهيم دانست كه چه خصوصيات و ويژگيهايي را بايد در خود احيا ساخته و ازآنها مراقبت كنيم تا از اين طريق خلاقيتمان در روند احياي مجدد قرار گيرد. با فهم اين شاخصه‌ها و مراقبت از آنها در جريان زندگي روزمره بستر و مقدمات تجلي خلاقيت‌مان فراهم خواهد شد.اما شايد پرداختن به اينكه چه كسي خلاق است و به چه كسي نبايد خلاق گفت، كار چندان ساده‌اي نباشد، از آن جهت كه، پاسخ‌گويي به اين سؤال، ارتباطي مستقيم به تعريفي دارد كه از خلاقيت مي‌پذيريم. تعاريف مطرح شده براي خلاقيت متفاوت و گوناگون و گاهي ضد و نقيض است و معيارهاي شناخت افراد خلاق و در نتيجه تعريف كيستي فرد خلاق را متغيير مي‌سازد؛ با اين حال در اين‌جا سعي شده است آنچه را كه اكثر صاحب‌نظران و محققان (درزمينه خلاقيت) مطرح كرده‌اند، عرض كنيم.

لذا در متنهای بعدی به این موضوع خواهم پرداخت.

نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,ساعت 18:43 توسط امین حیدری| |

همانطور که در پست قبلی در باره مدیریت کایزن عنوان شد هر چه از سطوح بالاي مديريت به سطوح پايين تر سازمان مي آييم از وظايف دسته ايجاد بهبود كاسته و در عوض بر وظايفي كه جنبه حفظ و نگهداري بهبود ايجاد دارند، افزوده مي شود. آنچه از اين نمودار مي فهميم اين است كه مديران سطوح بالاتر سازمان بايد همواره بخش اعظم وقت خود را صرف بهبود سازمان نمايند و امور جاري را كه جنبه نگهداري دارند به سطوح پايين تر واگذار كنند. آيا به راستي در سازمانهاي ما اين گونه عمل مي شود؟ مديري كه بيشتر وقت خود را صرف پاراف نامه بازبيني مطالبي كه قبلا مي بايست توسط كارشناسان انجام شود مي گذرد، هيچ وقت فرصت آن را نخواهد داشت كه به بهبود سازمان بيانديشد.بنابر اين از نگاه كايزن، كاركنان يك سازمان همواره بايد به فكر بهبود و حفظ دستاوردهاي بهبود در سازمان خود باشند، اما سهم آنها از اين نهضت در نمودار بالا منعكس شده است.مديريت تيلوري كه نمود آن را در ديدگاه هاي فايول نيز ملاحظه مي كنيم ، بر سازماندهي سلسله مراتبي و وحدت فرماندهي بيشترين تاكيد را دارد. در اين نظام مديريت، معمولا ارتباط سازماني به صورت صدور دستور از بالا و عرضه گزارش از پايين تعريف مي شود. در سازمان سطوح مديريتي عمودي و تقسيم كار افقي وجود دارد كه در نمودار زير شمايي از آن را ملاحظه مي كنيد.

اصول دمينگ 3:دكتر دمينگ كه نظرياتش در دهه 1950 ميلادي چندان مورد توجه آمريكايي ها واقع نشد، در كشور ژاپن به گرمي پذيرفته و به تدريج راهبردهاي پيشنهادي وي براي بهبود كيفيت كالاهاي ژاپني، اين كشور را به يكي از كشورهاي پيشرفته و برتر اقتصاد جهاني تبديل نمود. اصول مورد نظر دمينگ در چرخه معروف وي به صورت زير قابل نمايش است.نكته قابل ذكر در اين چرخه آن است كه وضعيت موجود هميشه موضوع اصلي براي برنامه ريزي است. پس از برنامه ريزي براي گذار از وضعيت فعلي اقدامات اجرايي براي دست يابي به اهداف پيش بيني شده در برنامه آغاز مي شود و در ادامه با بررسي نحوه اجراي برنامه نقاط قوت و ضعف آن آشكار مي گردد. در مرحله آخر اقدامات اصلاحي براي بهبود فعاليت هاي انجام گرفته آغاز و اين چرخه به همين ترتيب ادامه مي بايد. به عبارتي در نگاه چرخه دمينگ وضعيت موجود هيچگاه كاملا راضي كننده نيست و همواره بايد به دنبال بهبود وضعيت باشيم.نكته ديگر اين كه جهت اجراي چرخه دمينگ هميشه از برنامه ريزي آغاز و مجددا به برنامه ريزي ختم مي شود. به اين معني كه اگر برنامه اي تنظيم شد و به اجرا در آمد چنانچه در عمل با مشكلاتي در اجرا روبرو شد بايد در فكر اصلاح مراحل اجراي برنامه باشيم و در نهايت اقدام لازم را براي اصلاح كار اجرايي بدون فوت وقت انجام دهيم. سپس براي اجراي فعاليتي ديگر برنامه ريزي نماييم. نكته در اين است كه اگر برنامه تنظيمي در اجرا با مشكل روبرو شد اجازه نداريم به سادگي اجراي برنامه را متوقف كنيم بلكه بايد به دنبال علل عدم ناتواني برنامه در اجرا باشيم. چنانچه برنامه تنظيم شده براي بهبود سازمان را در نيمه راه رها كنيم اصل برنامه زير سوال مي رود. به عبارتي اين سوال مطرح مي شود كه اساسا چرا دست به تغيير و بهبود وضعيت موجود زديم. مراحل چهار گانه بالا به ترتيبي كه ملاحظه مي كنيد، مبناي تفكر ژاپني ها براي تصميم گيري و اجراي تصميم در سازمان قرار گرفت. لازم به ذكر است كه چرخه دمينگ به صورت پايان ناپذير دنبال مي شود.

 

نوشته شده در دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,ساعت 20:36 توسط امین حیدری| |

 

وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو از خارج می­شکند،

                                            یک زندگی به پایان می­رسد.
وقتی تخم مرغ

                   به وسیله یک نیروئی از داخل می­شکند، یک زندگی آغاز می­شود


          تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می­شود

نوشته شده در دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,ساعت 20:13 توسط امین حیدری| |

من تنهایی رو دوست ندارم

                                 درست مثل این...........

.........

نوشته شده در دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,ساعت 19:15 توسط امین حیدری| |

کاش یادت نرود،

روی این نقطه پررنگ بزرگ

بین بی باوری آدم ها یک نفر میخواهد که تو خندان باشی

نکند کنج هیاهوی زمان بروم از یادت....

 

نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت 16:47 توسط امین حیدری| |

گاه میتوان برای یک دوست چند 
                                             سطر سکوت به یادگار گذاشت
  تا او در خلوت خود هر طور که خواست 
                                                      ان را معنی کند
                                                                        _____________

 

نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت 16:29 توسط امین حیدری| |
تغییر و تحول یکی از ارکان اصلی برای بقای هر سازمان است چراکه در عصر حاضر سرعت دگرگونی بسیار زیاد است و اگر سازمانی نتواند خود را باد تغییرات جهانی وقف دهد مطمئنا" در حال زوال است از این رو در این مقاله مهمترین نکات در این زمینه را نوشته ام
و به ترتیب در نوشته های بعدی هریک را بطور مختصر تشریح خواهم کرد:
 
اولین قدم برای تحول، داشتن هدف است.
تحول از طريق تدوين و ابلاغ آئين‌نامه‌، بخش‌نامه و دستورالعمل اتفاق نمي‌افتد؛
تحول از طریق زور، اجبار و ارعاب حاصل نمی شود :
تحول اتفاقی و شانسی نیست :
نیروی انسانی را کانون در برنامه های تحول قرار دهید. 
تحول ایجاد شده را به مرحله ثبت برسانید.
مدیران الگو و پرچمدار تحول هستند :
از آموزش به عنوان مؤثرترین ابزار تغییر استفاده کنید :
برای ایجاد تحول، تیم های کاری تشکیل داده و از آن ها یاری بجوئید.
انعطاف لازم را در اجرای برنامه های تحول داشته باشید. 
تحول را با قدرت و جسارت آغاز کنید :
تحول بدون مشارکت افراد محکوم به شکست است :
تحول قابل تفويض نيست :
    
 
 
نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت 16:0 توسط امین حیدری| |

براي اطمينان از انتقال خدمات موثر و يا لجستيکي به منظور رفع نيازهاي کاربران خدمات، وجود يک سيستم ارزيابي عملکردِ داراي طراحي مناسب ضروري است. بدون اعطاي بازخورد به تمامي ابعاد مهم و نيز بدون وجود يک سيستمي که بر مبناي اطلاعات کاري، تضمين کننده عملکرد سازمان باشد گويي مديران در تاريکي به دنبال بهبود خدمات هستند، به خصوص در خدمات عمومي و بهداشتي که دامنه گسترده اي از ذينفعان، فعال هستند. اين مقاله به تشريح اصول هشت گانه ارزيابي عملکرد مي پردازد. اگر چه، بافت و چارچوب بهداشتي و اجتماعي توصيف شده، براي همه سازمانها حائز اهميت است.

در حاليکه بيشتر سازمانهاي مراقبت بهداشتي، انرژي قابل ملاحظه اي را در ارزيابي عملکرد صرف مي کنند، اما اثر بخشي معيارهاي به کار رفته درآنها، بطور بارزي درحال تغيير است. در طراحي و اجراي هر سيستم ارزيابي عملکرد، ضروري است که هشت اصل تعريف شده زير را به کار ببريم :

1.از مجموعه شاخصهاي متوازن استفاده کنيد

 2. مطمئن شويد آن چيزهايي را که براي کاربران و ذينفعان خدمات اهميت دارد، مورد سنجش قرار مي دهيد:

 3. کارکنان را در تعريف شاخصها سهيم کنيد

4. معيارهاي ادراکي و شاخصهاي عملکردي را مدنظر قرار دهيد

5. ترکيبي از معيارهاي نتيجه اي و فرايندي را به کار ببريد

6. هزينه هاي ارزيابي عملکرد را در نظر داشته باشيد

7. سيستم هاي انتقال بازخورد معيارها براي اصلاح استراتژي را داشته باشيد

8 . سيستم هاي ارزيابي عملکرد بايد مبتني بر بهبود مستمر باشند نه مبتني بر فرهنگ سرزنش و تخطئه

توضیح تکمیلی در ادامه مطلب .....


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت 15:49 توسط امین حیدری| |

 

 

میشه خدا رو حس کرد تو لحظه‌های ساده 
تو اضطراب عشق و گناه بی‌اراده 

بی‌عشق عمر آدم بی‌اعتقاد می‌ره 
هفتاد سال عبادت یک شب به باد می‌ره 

 

وقتی که عشق آخر تصمیمش‌و بگیره 
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره 

ترسیده بودم از عشق، عاشق‌تر از همیشه 
هر چی محال می‌شد، با عشق داره میشه 

عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبه‌س 
از لحظه‌های حوا، هوا می‌مونه و بس 

نترس اگر دل تو از خواب کهنه پاشه 
شاید خدا قصه‌تو از نو نوشته باشه 

 

نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت 15:39 توسط امین حیدری| |
باران باش 
                کسی به باران عادت نمی كند 
                                                       هر وقت بیاید دوست داشتنی است 
باز باران بارید، 
                  خیس شد خاطره ها، 
                                              مرحبا بر دل ابری هوا، 
هر کجا هستی باش، 
                              آسمانت آبی، 
                                                   و تمام دلت از غصه دنیا خالی
 
                 
نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت 15:22 توسط امین حیدری| |
 
اسمان می بارد و
دل من ابری است
و چه تنهایم من
و چه اندازه دلم غمگینه
میدونین من تو زندگیم انتخاب کردم
                                                خودم
اگه بد شده  یا خوب شده باشه
                                         راضیم به رضای حق
هرچه کردم سعی می کنم  از روی مهر و محبت به همه باشه
این روزا
          محبت
                  کمک کردن
                                دوستی معنی نداره
 
 
نوشته شده در دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:,ساعت 20:53 توسط امین حیدری| |
آموخته ام هرگاه کسی یادم نکرد؛ من یادش کنم ، شاید او تنهاتر از من باشد ... !

امروز خیلی سخت بود
                                اتفاقهایی افتاد که پوکوندم
یه حسی داشته باشی
                                بعد ببینی کاملا اشتباه  می کردی
تلاش کنی
               بعد می بینی بی نتیجه است
                                                     برای راحتی کسی بدویی
بعد ببینی دلیل ناراحتی اون خود تویی
 
نمیدونم دوست داشتن / دوستی  / مهربانی کردن  / مهربانی
 
شاید دیگه وجود نداشته باشه 
                                      شاید . . .
نمیدونم
         خلاصه دوستای گلم دلم خیلی گرفته
                                                         خیلی غصه دارم
    ولی یه آرزو دارم
                        اونایی که دلم رو شکندن
                                                         حتی یه ذره . یه ذره ی کوچولو
غصه نداشته باشن
                           هرگز    هرگز     هرگز
 
نوشته شده در دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:,ساعت 20:1 توسط امین حیدری| |

 

در مجموع می توان گفت در دنیا به دو نوع آدم برخورد می کنیم؛ یکی آن هایی که فعال هستند و دیگری کسانی که انفعالی عمل می کنند.

تنها در حدود ۱۰ درصد مردم عامل هستند و با آن که این اشخاص به شدت در اقلیت به سر می برند در همه زمینه ها، حرکت ها و تکان ها را ایجاد می کنند. اینها کسانی هستند که سر رشته امور زندگی شان را در دست های خود می گیرند و به اتفاق حوادث اهتمام می ورزند.

آن ها در قبال خود مسئولیت ها را می پذیرند، مسئولیت نتایج کارشان را هم متقبل می شوند. این ها جرأت به خرج می دهند تا در شرایط ریسک و نامطمئن قدمی به جلو بردارند. وقتی تصمیم می گیرند که آینده خود را خلق کنید، به این اقلیت زنده و شاداب می پیوندید. سعی کنید به خط اول موجود در زندگی تان حرکت کنید.

اکثر مردم در پاسخ ها و واکنش های شان انفعالی رفتار می کنند. این اشخاص پیوسته آرزو می کنند و امیدوارند که اتفاق خوشایندی در زندگی آن ها بیفتد. این اشخاص بلیت های بخت آزمایی می خرند. تا بخواهید برنامه های تلویزیونی را تماشا می کنند و بعد به شکایت از زندگی شان می نشینند.

این ها از موفق ها دلگیر هستند، اما حاضر نیستند مانند موفق ها تلاش کنند تا به آنچه بدان رسیده اند دست پیدا کنند. این ها زندگی شان مانند کسانی است که در خیابانی که اتوبوسی در ان رفت و آمد نمی کند به انتظار اتوبوس می ایستند.

مهم نیست که چند نفر بگویند کاری را نمی توان انجام داد یا این که چند نفر قبل از شما سعی داشته اند آن کار را انجام بدهند. مهم این است که فکر کنید این شما هستید که برای اولین بار آن کار را انجام می دهید.

«والی آموس»

نوشته شده در دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:,ساعت 16:29 توسط امین حیدری| |

اخيراً كتاب مديريت بر قلب‌ها نوشته كن‌بلانچارد را خواندم حيفم آمد كه نكات برجسته آن را ديگران ملاحظه نكنند.

         واداشتن انسان‌ها به درست كار كردن انديشه بسيار مهمي در مديريت است.

      تنها تشويق‌هاي بجا مؤثر هستند اگر همواره بگوييم از همه كارهايتان سپاسگزارم، موضوع بي‌معني مي‌شود.

   يك نفري كه كاركرد ناچيز و نفرديگري كه كاركرد برجسته دارد، بگوييم كارتان خوب است. نزد اولين فرد خنده‌دار و دومي از انگيزه مي‌افتد.

     آنان كه از خود احساس خوبي دارند نتيجه خوبي هم ببار مي‌آورند.

     فعاليت‌هايي براي انسان انگيزه آفرين است كه بازخوردي از نتيجه‌هاي دلخواه به وي برساند.

      همواره مي‌توان درباره خود دو احساس را برگزيد، خوشبختي و شوربختي چرا كسي بايد دومي را انتخاب كند؟

       كارهاي بي‌ارزش را خوب انجام دادن چه سود؟!

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 19:11 توسط امین حیدری| |

عشق گاهي خواهش برگ است دراندوه تاك

عشق گاهي رويش برگ است در تن پوش خاك

عشق گاهي ناودان گريه ي اشك بهار

طعنه برسرواست در بالاي دار

عشق گاهي ميرود آهسته تا عمق نگاه

همنشين خلوت غمگين آه

عشق گاهي سوز هجران است در اندوه ني

رمز هشياريست در مستي مي

عشق گاهي شرم خورشيداست درقاب غروب

روزه اي با قصد غربت ,ذكربرلب,پايكوب

عشق گاهي هق هق آرام اما بي صدا

اشك ريز ذكر محبوب است در پيش خدا

عشق گاهي طعم وصلت مي دهد

مزه ي شيرين وحدت مي دهد

عشق گاهي شوري هجران دوست

تلخي هرگز نديدن هاي اوست

بي تو اما عشق كي پيدا شود؟

با تو اما عشق معنا مي شود.

نوشته شده در دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,ساعت 1:37 توسط امین حیدری| |
 
چشم هایم را می بندم
تاریکی اوار می شود!
چشم هایم را باز می کنم
                                 روشنایی زیبایی
                                  حسی قشنگی به اسم زندگی!
چشم هایم را می بندم
تاریکی دوباره می اید
                                حسی مثل ترس
                                حرفی از جنس مرگ!
ای وای اگر تاریکی بیاید وماندگار شود؟!
پلک هایم را دوباره باز می کنم زندگی دوباره به سراغم می اید
فرصتی کوتاه شاید به اندازه پلک زدنی دوباره!
شاید به اندازه پژمردن یک گل!
شاید به قدر به دست اوردن یک چراغ!

نوشته شده در دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,ساعت 1:2 توسط امین حیدری| |

درس معلم ار بود زمزمه محبتی

 

جمعه به مکتب آورد طفل گريز پای را

 

نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,ساعت 23:50 توسط امین حیدری| |
 
داستان درباره كوهنوردي ست كه مي خواست بلندترين قله را فتح كند .بالاخره بعد از سالها آماده سازي خود،ماجراجو يي اش را آغاز كرد.اما از آنجايي كه آوازه ي فتح قله را فقط براي خود مي خواست تصميم گرفت به تنهايي از قله بالا برود.
او شروع به بالا رفتن از قله كرد ،اما دير وقت بود و به جاي چادر زدن همچنان به بالا رفتن ادامه داد، تا اينكه هوا تاريك تاريك شد.

سياهي شب بر كوهها سايه افكنده بود وكوهنورد قادر به ديدن چيزي نبود . همه جا تاريك بود .ماه و ستاره ها پشت ابر گم شده بودند و او هيچ چيز نمي ديد .
در حال بالا رفتن بود ،فقط چند قدمي با قله فاصله داشت كه پايش لغزيد و با شتاب تندي به پايين پرتاب شد .در حال سقوط فقط نقطه هاي سياهي مي ديد و به طرز وحشتناكي حس مي كرد جاذبه ي زمين او را در خود فرو مي برد . همچنان در حال سقوط بود ... و در آن لحظات پر از وحشت تمامي وقايع خوب وبد زندگي به ذهن او هجوم مي آورند.
ناگهان درست در لحظه اي كه مرگ خود را نزديك مي ديد حس كرد طنابي كه به دور كمرش بسته شده ، او را به شدت مي كشد
ميان آسمان و زمين معلق بود ... فقط طناب بود كه او را نگه داشته بود و در آن سكوت هيچ راه ديگري نداشت جز اينكه فرياد بزند : خدايا كمكم كن ...
ناگهان صدايي از دل آسمان پاسخ داد از من چه مي خواهي ؟
- خدايا نجاتم بده
- آيا يقين داري كه مي توانم تو را نجات دهم ؟
بله باور دارم كه مي تواني
- پس طنابي را به كمرت بسته شده قطع كن ...

لحظه اي در سكوت سپري شد و كوهنورد تصميم گرفت با تمام توان اش طناب را بچسبد .
فرداي آن روز گروه نجات گزارش دادند كه جسد يخ زده كوهنوردي پيدا شده ... در حالي كه از طنابي آويزان بوده و دستهايش طناب را محكم چسبيده بودند ، فقط چند قدم بالاتر از سطح زمين ...
 

 

 

 

نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 21:49 توسط امین حیدری| |
·         بسیاری از نتظیمها را می توان بدون بکارگیری روشهای سعی و خطا انجام داد .
·         باید سعی شود که تنها عملیات تنظیم اصلی و مورد نیاز که غیر قابل حذف می باشد باقی بماند .
·         هدف و منظور از تنظیم :
1.      جا اندازی ، 2.   مرکز به مرکز ، 3. اندازه گیری ، 4. تنظیم زمان ،   5. ایجاد تعادل . 
شرایطی که عملیات تنظیم مورد نیاز خواهد بود :
1.      تجمع اشتباهات و خطاها
2.      عدم وجود صلبیت و استحکام
3.      عدم وجود روشهای اندازه گیری
4.      عدم وجود استانداردها
5.      تنظیمهای غیر قابل اجتناب
6.      روشهای نامناسب انجام کار
·         در مواقعی که ...

ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 14:47 توسط امین حیدری| |

زماني مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اش تكه سنگي را برداشت و بر روي بدنه اتومبيل خطوطي را انداخت
مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون انكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده
در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان انگشت های دست پسر قطع شد
وقتي كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد
آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد
حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بود نگاه مي كرد. او نوشته بود
"دوستت دارم پدر"
روز بعد آن مرد خودكشي كرد...

خشم و عشق حد و مرزي ندارند دومي ( عشق) را انتخاب كنيد تا زندگی دوست داشتنی داشته باشيد و اين را به ياد داشته باشيد كه:

اشياء برای استفاده شدن و انسانها براي دوست داشتن می باشند
در حاليكه امروزه از انسانها استفاده مي شود و اشياء دوست داشته مي شوند.

همواره در ذهن داشته باشيد كه:
اشياء براي استفاد شدن و انسانها براي دوست داشتن مي باشند
مراقب افكارتان باشيد كه تبديل به گفتارتان ميشوند
مراقب گفتارتان باشيد كه تبديل به رفتار تان مي شود
مراقب رفتار تان باشيد كه تبديل به عادت مي شود
مراقب عادات خود باشيد که شخصيت شما می شود
مراقب شخصيت خود باشيد كه سرنوشت شما مي شود

نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 20:40 توسط امین حیدری| |

هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت خوبت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آنها کن. به دوستان و
همه‌ی آنهایی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند.


نوشته شده در دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 22:26 توسط امین حیدری| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com