هيچگاه عشق را با محبت، دلسوزي، ترحم و دوست داشتن يكي ندان، همه اينها اجزاء كوچكتر عشق هستند نه خود عشق
بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد
وبه یاد حرف پدرش افتاد"اگر تا پایان ماه هر روز بتوانی تمام چسب زخم هایت را بفروشی
آخر ماه کفش های قرمز را برایت می خرم"
دخترک به کفش ها نگاه کرد و
با خود گفت:یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100نفر زخم بشه تا.......
و بعد شانه هایش رابالا انداخت و راه افتاد و
گفت: نه... خدا نکنه...اصلآ من کفش نمیخوام...
رئيس هيئت مديره مصاحبه اش کرد و تميز کردن زمين رو به عنوان نمونه کار- ديد و گفت: «شما استخدام شدين، آدرس ايميلتون رو بدين تا فرمهاي مربوطه رو واسه تون بفرستم تا پر کنين و همينطور تاريخي که بايد کار رو شروع کنين.
2 . اگه اينترنت نداشته باشي و سخت کار کني، ميليونرميشي.
درجواب اين نوشته به من ميل نزن، من دارم ايميلم رو ميبندم تا برم گوجه فرنگي بفروشم!!!!
روزی لویی شانزدهم در محوطه ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ؛از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!
" ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم ، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم " . شوپنهاور
خلاق يكي از اسامي خداوند است و به معني بسيار خلقكننده، آفريننده، آفريدگارو... در لغتنامه دهخدا معنا شده است.در اصطلاح، خلاق به كسي ميگويند كه درموقعيتهاي لازم و ضروري، در برخورد با مسائل، راهحلهايي مؤثر و كاربردي براي حلمسائل و رفع موانع ارائه ميكند. عدهاي پا را فراتر نهاده و چنين عقيده دارند كهفرد خلاق نهتنها در موقعيتهاي مختلف، ايده ارائه ميكند بلكه خود آستينها رابالا زده و تا عملي شدن ايدهاش كار را پيگيري ميكند. عدهاي نيز چون «رابرتويزبرگ» از آن جهت كه خلاقيت را كاري عادي و روزمره تعريف ميكنند، عقيده دارند كه همگان در هر لحظه در حال خلاقيتاند و در نتيجه هر كسي شايسته لقب خلاق است و مسئلهرا اين ميدانند كه كسي فعلاً به خلاقيت آنها پي نبرده است.
امروزه بازار خلاقيت خيلي گرم است و افراد زيادي پيدا ميشوند كه ادعاي خلاقيت دارند ولي آيا همه آنها طبق ادعايي كه ميكنند خلاق هستند؟از كجا بفهميم چه كسي خلاق است؟ نشانههاي يك فرد خلاق چيست؟ اگر بخواهيم خلاق باشيم چگونه بايد باشيم؟
از ديدگاهي، نخستين گامها براي شناخت نحوه بازيابي خلاقيت، شناسايي خصوصيات افراد خلاق و درك چگونگي زندگي آنها ميتواند باشد. بدين صورت كه با دريافت اين شناخت، خواهيم دانست كه چه خصوصيات و ويژگيهايي را بايد در خود احيا ساخته و ازآنها مراقبت كنيم تا از اين طريق خلاقيتمان در روند احياي مجدد قرار گيرد. با فهم اين شاخصهها و مراقبت از آنها در جريان زندگي روزمره بستر و مقدمات تجلي خلاقيتمان فراهم خواهد شد.اما شايد پرداختن به اينكه چه كسي خلاق است و به چه كسي نبايد خلاق گفت، كار چندان سادهاي نباشد، از آن جهت كه، پاسخگويي به اين سؤال، ارتباطي مستقيم به تعريفي دارد كه از خلاقيت ميپذيريم. تعاريف مطرح شده براي خلاقيت متفاوت و گوناگون و گاهي ضد و نقيض است و معيارهاي شناخت افراد خلاق و در نتيجه تعريف كيستي فرد خلاق را متغيير ميسازد؛ با اين حال در اينجا سعي شده است آنچه را كه اكثر صاحبنظران و محققان (درزمينه خلاقيت) مطرح كردهاند، عرض كنيم.
لذا در متنهای بعدی به این موضوع خواهم پرداخت.
در بحث قبلی از واژه ایی به نام مودا استفاده شد
که لازم دیدم تعرفی از آن داشته باشم:
مودا چيست ؟مودا از نگاه ژاپني ها به هر فعاليتي اطلاق مي شود كه براي سازمان ها ايجاد هزينه مي كند، اما ارزش افزوده اي توليد نمي كند . به عبارتي مودا مجموعه فعاليت هايي است كه از نظر مشتري نهايي ارزشي ندارد و مشتري تمايلي به پرداخت پول براي اين فعاليت ها ندارد.حال براي آنكه با اين بحث بيشتر آشنا شويم به ذكر ويژگي هاي آن مي پردازيم : آقاي تايي چي اوهنو معاون توليد شركت تويوتا موتورز كه بعدها به نظريه پرداز نظريه تفكر ناب تبديل شد، مودا را به 7 دسته زير تقسيم بندي مي كند:
1- موداي توليد بيش از نياز بازار
2- موداي انتظار و تاخير
3- موداي حمل و نقل
4- موداي حركت هاي اضافي
5- موداي انبارش
6- موداي ايراد در فرآيند
7- موداي توليد ضايعات و دوباره كاري
گرچه اين اصول در صنعت خودروسازي پايه گذاري شد اما مصداقهاي آن در بخش هاي ديگر و ازجمله خدمات نيز وحود دارد. به عنوان مثال كليه فعاليت هايي كه براي صدور يك فقره گواهي نامه پايان دوره آموزشي يا مجوز احداث يك واحد صنعتي و يا معدني انجام مي شود، از نگاه عرضه كننده خدمات ( سازمان يا اداره دولتي ) لازم و اجتناب ناپذير است، اما از نگاه مصرف كننده نهايي تنها چيزي كه اهميت دارد، برگه گواهي نامه يا مجوز است كه در پايان اين فعاليت ها صادر مي شود . بنابر اين اگر بخواهيم از نگاه مشتري به مسائلمان بنگريم، بسياري از فعاليت هايي كه انجام مي دهيم مودا هستند. مطالعات و بررسي هايي كه در شركتهاي برتر دنيا انجام گرفته است نشان مي دهد كه در اين شركتها تنها يك فعاليت از 200 فعاليت آنها توليد ارزش افزوده مي كند و مابقي هزينه به سازمان و نهايتا به مشتري تحميل مي كند.
در این متن آخرین نوشته در مورد کایزن را برای استفاده دوستان گذاشتم:
مراحل اجراي كايزن عملي :براي اجراي بهبود بهره وري با رويكرد كايزن عملي مراحل زير پيش بيني شده است كه در اين كارگاه پنج روزه به تفصيل تشريح مي شوند و شركت كنندگان در دوره ، به طور عملي نيز آن را تمرين خواهند نمود :
1- ناحيه نمونه را انتخاب كنيد .
2- گروه بهبود ( تيم كايزن ) را ايجاد و سازمان دهي كنيد .
3- داده هاي آماري مورد نياز را در ناحيه نمونه با كمك اعضاي گروه گرد آوري كنيد .
4- اعضاي شركت كننده را در كارگاه آموزشي با مفاهيم و ابزارهاي بهبود آشنا كنيد .
5- نظام آراستگي ( 5 ت ) را آغاز كنيد .
6- مودا ( اتلاف ) ها را شناسايي و فهرستي از آنها تهيه كنيد .
7- تحليل علل رويداد اتلاف را در ناحيه نمونه انجام دهيد و راه حلهايي را با استفاده از كار گروهي بدست آوريد .
8- راه حل هايي را كه عملي ترند انتخاب كنيد .
9- هر نوع تغيير فيزيكي در آرايش ناحيه نمونه را بدون فوت وقت انجام دهيد .
10- بهبود انجام گرفته را به صورت استاندارد درآوريد .
11- موفقيت حاصله را به اطلاع ساير همكارانتان برسانيد .
12- نتايج به دست آمده را ارزيابي كنيد تا در مراحل بعدي مورد استفاده قرار گيرند .
13- به سراغ مشكل بعدي برويد
همانطور که در پست قبلی در باره مدیریت کایزن عنوان شد هر چه از سطوح بالاي مديريت به سطوح پايين تر سازمان مي آييم از وظايف دسته ايجاد بهبود كاسته و در عوض بر وظايفي كه جنبه حفظ و نگهداري بهبود ايجاد دارند، افزوده مي شود. آنچه از اين نمودار مي فهميم اين است كه مديران سطوح بالاتر سازمان بايد همواره بخش اعظم وقت خود را صرف بهبود سازمان نمايند و امور جاري را كه جنبه نگهداري دارند به سطوح پايين تر واگذار كنند. آيا به راستي در سازمانهاي ما اين گونه عمل مي شود؟ مديري كه بيشتر وقت خود را صرف پاراف نامه بازبيني مطالبي كه قبلا مي بايست توسط كارشناسان انجام شود مي گذرد، هيچ وقت فرصت آن را نخواهد داشت كه به بهبود سازمان بيانديشد.بنابر اين از نگاه كايزن، كاركنان يك سازمان همواره بايد به فكر بهبود و حفظ دستاوردهاي بهبود در سازمان خود باشند، اما سهم آنها از اين نهضت در نمودار بالا منعكس شده است.مديريت تيلوري كه نمود آن را در ديدگاه هاي فايول نيز ملاحظه مي كنيم ، بر سازماندهي سلسله مراتبي و وحدت فرماندهي بيشترين تاكيد را دارد. در اين نظام مديريت، معمولا ارتباط سازماني به صورت صدور دستور از بالا و عرضه گزارش از پايين تعريف مي شود. در سازمان سطوح مديريتي عمودي و تقسيم كار افقي وجود دارد كه در نمودار زير شمايي از آن را ملاحظه مي كنيد.
اصول دمينگ 3:دكتر دمينگ كه نظرياتش در دهه 1950 ميلادي چندان مورد توجه آمريكايي ها واقع نشد، در كشور ژاپن به گرمي پذيرفته و به تدريج راهبردهاي پيشنهادي وي براي بهبود كيفيت كالاهاي ژاپني، اين كشور را به يكي از كشورهاي پيشرفته و برتر اقتصاد جهاني تبديل نمود. اصول مورد نظر دمينگ در چرخه معروف وي به صورت زير قابل نمايش است.نكته قابل ذكر در اين چرخه آن است كه وضعيت موجود هميشه موضوع اصلي براي برنامه ريزي است. پس از برنامه ريزي براي گذار از وضعيت فعلي اقدامات اجرايي براي دست يابي به اهداف پيش بيني شده در برنامه آغاز مي شود و در ادامه با بررسي نحوه اجراي برنامه نقاط قوت و ضعف آن آشكار مي گردد. در مرحله آخر اقدامات اصلاحي براي بهبود فعاليت هاي انجام گرفته آغاز و اين چرخه به همين ترتيب ادامه مي بايد. به عبارتي در نگاه چرخه دمينگ وضعيت موجود هيچگاه كاملا راضي كننده نيست و همواره بايد به دنبال بهبود وضعيت باشيم.نكته ديگر اين كه جهت اجراي چرخه دمينگ هميشه از برنامه ريزي آغاز و مجددا به برنامه ريزي ختم مي شود. به اين معني كه اگر برنامه اي تنظيم شد و به اجرا در آمد چنانچه در عمل با مشكلاتي در اجرا روبرو شد بايد در فكر اصلاح مراحل اجراي برنامه باشيم و در نهايت اقدام لازم را براي اصلاح كار اجرايي بدون فوت وقت انجام دهيم. سپس براي اجراي فعاليتي ديگر برنامه ريزي نماييم. نكته در اين است كه اگر برنامه تنظيمي در اجرا با مشكل روبرو شد اجازه نداريم به سادگي اجراي برنامه را متوقف كنيم بلكه بايد به دنبال علل عدم ناتواني برنامه در اجرا باشيم. چنانچه برنامه تنظيم شده براي بهبود سازمان را در نيمه راه رها كنيم اصل برنامه زير سوال مي رود. به عبارتي اين سوال مطرح مي شود كه اساسا چرا دست به تغيير و بهبود وضعيت موجود زديم. مراحل چهار گانه بالا به ترتيبي كه ملاحظه مي كنيد، مبناي تفكر ژاپني ها براي تصميم گيري و اجراي تصميم در سازمان قرار گرفت. لازم به ذكر است كه چرخه دمينگ به صورت پايان ناپذير دنبال مي شود.
اگر بخواهيم وظايف مديران را برشمريم، به فهرست بلند بالايي از اقدامات ريز و درشت ميرسيم كه بسياري از آنها در چارچوبهايي قابل دسته بندي است . دانشمندان علوم مديريت بر همين اساس نظرياتي را خلق كرده اند كه مهمترين كاربرد آنها، دسته بندي يا طبقه بندي اين وظايف است. يكي از اين نظريات پذيرفته شده نظريه فايول است كه اهم وظايف مديران را اين گونه بر مي شمارد:
1 هدايت و رهبري
2 سازماندهي
3 برنامه ريزي
4 نظارت و كنترل
5 هماهنگي
گرچه نظريات ديگري نيز در اين حوزه وجود دارد ، اما نظريه فايول با توجه به لحاظ كردن و در عين حال نقد اصولي ديدگاههاي تيلور ، تا كنون به عنوان يكي از معتبرترين اصول در علم مديريت و حوزه وظايف مديران پذيرفته شده است. چنانچه فارغ از ساير ديدگاههايي كه در اين زمينه وجود دارد، اصول فايول را به عنوان مهمترين وظايف مديران بپذيريم، مي خواهيم از ديدگاه كايزني اين اصول را بازبيني كنيم. از نگاه كايزن وظايف مديريت بر دو دسته اصلي تقسيم بندي مي شود كه در نمودار زير مشاهده مي كنيد. لازم به يادآوري است كه در اين جا منظور از مدير تنها جايگاه رسمي و سازماني وي مورد نظر نيست و هر فردي كه در سازمان مسئوليت انجام كاري را دارد، مدير يا به تعبيري ديگر اداره كننده آن كار فرض مي شود.
كايزن تركيبي دو كلمه اي از يك مفهوم ژاپني است كه تعريف آن تغيير به سمت بهتر شدن يا بهبود مستمر و تدريجي است. در واقع كايزن بر اين فلسفه استوار است كه براي ايجاد بهبود در سازمان ها لازم نيست به دنبال تغييرات انفجاري يا ناگهاني باشيم ، بلكه هر نوع بهبود يا اصلاح به شرط آنكه پيوسته و مداوم باشد، ارتقاي بهره وري را در سازمان ها به ارمغان خواهد آورد.
براي اطمينان از انتقال خدمات موثر و يا لجستيکي به منظور رفع نيازهاي کاربران خدمات، وجود يک سيستم ارزيابي عملکردِ داراي طراحي مناسب ضروري است. بدون اعطاي بازخورد به تمامي ابعاد مهم و نيز بدون وجود يک سيستمي که بر مبناي اطلاعات کاري، تضمين کننده عملکرد سازمان باشد گويي مديران در تاريکي به دنبال بهبود خدمات هستند، به خصوص در خدمات عمومي و بهداشتي که دامنه گسترده اي از ذينفعان، فعال هستند. اين مقاله به تشريح اصول هشت گانه ارزيابي عملکرد مي پردازد. اگر چه، بافت و چارچوب بهداشتي و اجتماعي توصيف شده، براي همه سازمانها حائز اهميت است.
در حاليکه بيشتر سازمانهاي مراقبت بهداشتي، انرژي قابل ملاحظه اي را در ارزيابي عملکرد صرف مي کنند، اما اثر بخشي معيارهاي به کار رفته درآنها، بطور بارزي درحال تغيير است. در طراحي و اجراي هر سيستم ارزيابي عملکرد، ضروري است که هشت اصل تعريف شده زير را به کار ببريم :
1.از مجموعه شاخصهاي متوازن استفاده کنيد
2. مطمئن شويد آن چيزهايي را که براي کاربران و ذينفعان خدمات اهميت دارد، مورد سنجش قرار مي دهيد:
3. کارکنان را در تعريف شاخصها سهيم کنيد
4. معيارهاي ادراکي و شاخصهاي عملکردي را مدنظر قرار دهيد
5. ترکيبي از معيارهاي نتيجه اي و فرايندي را به کار ببريد
6. هزينه هاي ارزيابي عملکرد را در نظر داشته باشيد
7. سيستم هاي انتقال بازخورد معيارها براي اصلاح استراتژي را داشته باشيد
8 . سيستم هاي ارزيابي عملکرد بايد مبتني بر بهبود مستمر باشند نه مبتني بر فرهنگ سرزنش و تخطئه
توضیح تکمیلی در ادامه مطلب .....
اما.........گاو دم نداشت!!!!
سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن.
بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.
خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.
ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.
بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.
با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.
سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.
روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.
ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.
محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.
سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.
لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.
ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.
اصلی ترین کلمه "اطمینان"است... به آن اعتماد کن.
بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی"است... مراقب آن باش.
دوستانه ترین کلمه "رفاقت"است... از آن سوءاستفاده نکن.
زشت ترین کلمه "دورویی"است... یک رنگ باش.
صبورترین کلمه "انتظار"است... منتظرش باش.
بی ارزش ترین کلمه "انتقام"است... بگذاروبگذر.
ارزشمندترین کلمه "بخشش"است... سعی خود را بکن.
قشنگ ترین کلمه "خوشروئی"آست... راز زیبائی در آن نهفته است.
تمیزترین کلمه "پاکیزگی"است... اصلا سخت نیست.
رساترین کلمه "وفاداری"است... سر عهدت بمان.
تنهاترین کلمه "گوشه گیری"است...بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.
محرک ترین کلمه "هدفمندی"است... زندگی بدون هدف روی آب است.
.... و هدفمندترین کلمه "موفقیت"است... پس پیش به سوی آن....
هر آنچه را که ممکن یا غیر ممکن می دانیم غالبا توسط سوالاتی تعیین می شود که می پرسیم. کلمات مشخص و نحوه ی چیدن آن ها کنار هم باعث می شود که بعضی احتمالات را در نظر نگیریم یا بعضی دیگر را کاملا مسلم بدانیم. برای مثال، سوالی مثل: ” چرا همیشه خودم را ضایع می کنم؟ ” به یک پیش گویی خود انگیخته دامن می زند؛ چرا که این حس را در شما ایجاد می کند که واقعا خودتان را ضایع می کنید در حالی که شاید اصلا این گونه نباشد.
بیاموزید که پیش انگاره ها را به نفع خودتان تغییر دهید. برای اثبات باورهای تازه و نیروبخش خود منابعی پیدا کنید. از خود بپرسید: ” این تجربه چگونه مهارت های مرا کامل می کند؟ یا ما برای چه کنار هم هستیم و چطور می توانیم روابط مان را مستحکم تر کنیم؟ ”
----------------
پرسش ها پاسخ هایی می آفرینند که حتی فکرش را هم نمی کنید.
زمانی که تازه کار بودم، یکی از کارکنان مبلغ زیادی پول اختلاس کرد. به جای این که اعلام ورشکستگی کنم ( چیزی که اطرافیان مدام توصیه می کردند )، از خودم پرسیدم: ” چطور می توانم این اوضاع را تغییر دهم؟ چطور می توانم کاری کنم که شرکتم حتی نسبت به قبل با تاثیر بیشتری عمل کند؟ چطور می توانم حتی هنگام خواب به مردم کمک کنم؟ ” با پرسیدن این سوالات توانستم مجوزی برای ایجاد شعب اخذ کنم و یک سری برنامه تلویزیونی موفق با محوریت اطلاع رسانی تولید و پخش کنم که فایده بسیاری برای زندگی میلیون ها نفر داشت. اگر از همان ابتدا پاسخ هایی را که می خواهید به دست نیاورید، تسلیم می شوید؟ و یا به پرسیدن سوال، از هر راهی که می دانید، ادامه می دهید تا پاسخ های دلخواه خود را به دست آورید؟
در مجموع می توان گفت در دنیا به دو نوع آدم برخورد می کنیم؛ یکی آن هایی که فعال هستند و دیگری کسانی که انفعالی عمل می کنند. تنها در حدود ۱۰ درصد مردم عامل هستند و با آن که این اشخاص به شدت در اقلیت به سر می برند در همه زمینه ها، حرکت ها و تکان ها را ایجاد می کنند. اینها کسانی هستند که سر رشته امور زندگی شان را در دست های خود می گیرند و به اتفاق حوادث اهتمام می ورزند. آن ها در قبال خود مسئولیت ها را می پذیرند، مسئولیت نتایج کارشان را هم متقبل می شوند. این ها جرأت به خرج می دهند تا در شرایط ریسک و نامطمئن قدمی به جلو بردارند. وقتی تصمیم می گیرند که آینده خود را خلق کنید، به این اقلیت زنده و شاداب می پیوندید. سعی کنید به خط اول موجود در زندگی تان حرکت کنید. اکثر مردم در پاسخ ها و واکنش های شان انفعالی رفتار می کنند. این اشخاص پیوسته آرزو می کنند و امیدوارند که اتفاق خوشایندی در زندگی آن ها بیفتد. این اشخاص بلیت های بخت آزمایی می خرند. تا بخواهید برنامه های تلویزیونی را تماشا می کنند و بعد به شکایت از زندگی شان می نشینند. این ها از موفق ها دلگیر هستند، اما حاضر نیستند مانند موفق ها تلاش کنند تا به آنچه بدان رسیده اند دست پیدا کنند. این ها زندگی شان مانند کسانی است که در خیابانی که اتوبوسی در ان رفت و آمد نمی کند به انتظار اتوبوس می ایستند. مهم نیست که چند نفر بگویند کاری را نمی توان انجام داد یا این که چند نفر قبل از شما سعی داشته اند آن کار را انجام بدهند. مهم این است که فکر کنید این شما هستید که برای اولین بار آن کار را انجام می دهید. «والی آموس»
اشخاص برجسته همیشه خود را نیروی اصلی خلاقیت در زندگی در نظر می گیرند.
آن ها خود را مسئول اصلی در قبال موفقیت های خود در زندگی ارزیابی می کنند.
افراد برجسته عذر و بهانه نمی آورند.
وقتی اشتباه می کنند، بلافاصله آن را اذعان می دارند. در مقام اصلاح آن بر می آیند و بعد به راه خود ادامه می دهند.
انتظار ندارند که دیگران برای آن ها کاری صورت دهند.
دیگران را سرزنش نمی کنند و بر آن ها خشم نمی گیرند.
انتقاد نمی کنند و محکوم نمی سازند.
ان ها همیشه خود را بازیگران اصلی نمایشنامه در صحنه ی زندگی خود ارزیابی می کنند.
مردان قبیله سرخ پوست درایالات متحده آمریكا، از رییس جدید قبیله می پرسن: آیا زمستان سختی در پیش است؟
رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت، جواب میده «برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید»
بعد به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: «آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»
پاسخ: «اینطور به نظر میاد».
پس رییس به مردان قبیله دستور میده که بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «شما نظرقبلی تون رو تایید می کنید؟»
پاسخ: «صد در صد».
رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر جمع کنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «آیا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟«
پاسخ: بگذارید اینطوری بگیم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!!!
رییس: از کجا می دونید؟
پاسخ: چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!!
سال ها قبل این سوال برایم مطرح شد: «چرا بعضی ها از دیگران موفق تر هستند؟» این سوال سببی شد تا عمری را درباره آن بررسی کنم. به بیش از ۸۰ کشور جهان سفر کردم؛ و هزاران کتاب و مقاله در زمینه های فلسفه، روان شناسی، دین، متافیزیک، تاریخ، اقتصاد و تجارت مطالعه کردم. به تدریج به جوابی که می خواستم دست پیدا کردم و در پایان به یک تصور و توضیح ساده رسیدم:
هر جایی که هستید و هر کاری که می کنید برای خودتان است. امروز شما هر چه باشید و یا هر چه در آینده به آن تبدیل گردید، موضوعی مربوط به خودتان است.
زندگی امروز شما مجموعه انتخاب ها، تصمیمات و اقدماتی است که تا به حال کرده اید.
می توانید با تغییر دادن رفتار خود آینده تان را تغییر بدهید. می توانید تصمیمات جدید بگیرید، انتخاب های جدید بکنید، تا به کسی که می خواهید بشوید تبدیل گردید و به انچه در زندگی می خواهید دست پیدا کنید.
آنچه هم اکنون هستید یا می خواهید بشوید بستگی به خود شما دارد. تنها محدودیت هایی که ممکن است پیش روی شما قرار داشته باشند، آن هایی هستند که خودتان وضع می کنید. می توانید با کنترل اندیشه، افکار، گفتار و کردار خود به طور کامل سرنوشت تان را به دست بگیرید
اگر فکر می کنی کسی دیگر هم وجود دارد که می تواند زندگی تو را متحول کند، در آینه نگاه کن
اگر قرار است اتفاقی بیفتد، خودتان باید ان اتفاق را به وجود آورید. اگر می خواهید زندگی تان بهتر شود، شما بهتر شوید. اگر می خواهید چیزی عوض شود، شما باید عوض شوید. بزرگ ترین پاداش شما در ازای قبول مسئولیت کامل، احساس شگرف کنترل و آزادی است. این پذیرش احساسی مثبت همراه با رضایت در شما به وجود می اورد و شما را به کلی از سلطه «اصل اتفاق» رها می کند.
شما با تصمیماتی که گرفته یا نگرفته اید در موقعیت فعلی زندگی تان قرار دارید. اگر چیزی در زندگی تان وجود دارد که آن را دوست ندارید، مسئولیتش بر عهده خود شماست. شما از ان جهت در شرایط امروز خود هستید که این را انتخاب کرده اید.
اگر از درآمد جاری خود راضی نیستید، تصمیم بگیرید که درآمد بیشتری داشته باشید. آن را به عنوان هدف خود تعیین کنید، برنامه ای بریزید، دست به کار شوید و آن مبلغی را که مایلید، کسب کنید.
شما به عنوان رئیس زندگی خود، به عنوان معمار سرنوشت خود، آزادید تا درباره خود تصمیم گیری کنید. شما رئیس هستید، شما مسئول هستید.
«تفاوت میان جمله «تقریبا درست است» با «درست است» آنقدر بزرگ است که به تفاوت میان کرمشبتاب و رعد و برق میماند.» معنای این جمله «مارک تواین» را وقتی بهتر درک میکنیم که بدانیم گفتن بعضی جملهها در کار چقدر میتواند ویرانگر باشد. فرقی نمیکند شما کارمند باشید یا مشتری یا جزو مقامات بلندپایه؛ این کلمات شما هستند که به شما و شخصیت کاریتان رنگ و رو میدهند. «کلمهها بسیار اهمیت دارند چراکه نه تنها شخصیت شما را به دیگران نشان میدهند بلکه طرز فکر دیگران درمورد شما را شکل میدهند.» این جملهای است که «کارن فرایدمن» نویسنده کتاب «خفه شو و چیزی بگو!» مینویسد. این کتاب به بررسی استراتژی برقراری ارتباط در محل کار میپردازد. «اگر شما چهرهای مثبت به خود بگیرید قطعا توجه دیگران را جلب خواهید کرد. در این صورت شما در بهترین شرایط قرار میگیرید تا آنها به حرفهایتان گوش دهند.» با این حال اغلب اوقات وقتی در محیط کاری شروع به صحبت میکنیم اغلب از کلماتی مبهم و تردیدآمیز استفاده میکنیم که تنها فایدهاش مخدوش کردن پیامی است که قصد انتقال آن را داریم. کاربرد کلمههایی همچون «به نوعی، در اغلب موارد» باعث کاهش قدرت کلام میشود یا استفاده از جملههای منفی مثل «نمیتوان، امکان ندارد و هرگز» که باعث ناامیدی و منفعل شدن میشود. براساس تحقیقی که به تازگی انجام شده و طبق توصیه کارشناسان، ۱۰ جمله زیر را فیگارو به عنوان بدترین چیزهایی انتخاب کرده که میتوان در محیط کار به زبان آورد.
به پسرم درس بدهید
او باید بداند كه همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند،
اما به پسرم بیاموزید كه به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد.
به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود.
به او بیاموزید، كه در ازای هر دشمن، دوستی هم هست.
می دانم كه وقت می گیرد،
اما به او بیاموزید اگر با كار و زحمت خویش، یك دلار كاسبی كند بهتر از آن است كه جایی روی زمین پنج دلار بیابد.
به او بیاموزید كه
از باختن پند بگیرد. از پیروز شدن لذت ببرد.
او را از غبطه خوردن بر حذر دارید.
به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
اخيراً كتاب مديريت بر قلبها نوشته كنبلانچارد را خواندم حيفم آمد كه نكات برجسته آن را ديگران ملاحظه نكنند.
واداشتن انسانها به درست كار كردن انديشه بسيار مهمي در مديريت است.
تنها تشويقهاي بجا مؤثر هستند اگر همواره بگوييم از همه كارهايتان سپاسگزارم، موضوع بيمعني ميشود.
يك نفري كه كاركرد ناچيز و نفرديگري كه كاركرد برجسته دارد، بگوييم كارتان خوب است. نزد اولين فرد خندهدار و دومي از انگيزه ميافتد.
آنان كه از خود احساس خوبي دارند نتيجه خوبي هم ببار ميآورند.
فعاليتهايي براي انسان انگيزه آفرين است كه بازخوردي از نتيجههاي دلخواه به وي برساند.
همواره ميتوان درباره خود دو احساس را برگزيد، خوشبختي و شوربختي چرا كسي بايد دومي را انتخاب كند؟
كارهاي بيارزش را خوب انجام دادن چه سود؟!
تویودا کیشیرو : بنیانگذار شرکت تویوتا موتور در سال 1937 می باشد .
گرچه مدت فعالیت او در شرکت تویوتا کوتاه بود برای ایجاد یک زیر ساخت موفق و رشد سریع و تبدیل شدن به یک سازنده ابرقدرت اتومبیل در جهان زمان مناسبی بود بویژه اینکه تویودا دو عنصر مهم که بعدها بعنوان سیستم تولید تویوتا معرفی گردید را ارائه نمود :
JIT با کایزن یا بهبود مستمر .
وی بیشتر وقت خود را صرف جذب مهندسان ژاپنی باتجربه در صنایع خودروسازی نمود .
وی همچنین یک بازاریاب باتجربه با نام کامیاشوتارو را استخدام کرد .
روشJIT که در ان هر عنصری درست در هنگامی که نیاز است تولید می شود و هیچ مقداری از ان در انبار وجود ندارد ، از کمبود منابع منشا گرفت .
بر همین اساس توسط سیستم معروف به کانبان هنگامیکه در یک ایستگاه به قطعه ای نیاز بود این اطلاع داده می شود .
در یک لحظه قطعات مورد نیاز باید با حداکثر سرعت تولید و به ایستگاه کاری مورد نظر حمل شوند به گونه ای که کارگران خط مونتاژ منتظر نمانند .
دومین عنصر سیستم توتوتا – کایزن – که معمولا انرا بعنوان بهبود مستمر ترجمه می کنند ، این گونه بیان می شود:
هیچ فرایندی را نمی توان کامل نامید و همیشه جایی برای بهبود وجود دارد
بنابراین کایزن بعنوان یک عامل بهبوددهنده در تولید و فرایند ارائه شد و
نهایتا توسط مفهوم مدیریت کیفیت جامع احاطه گردید .
ماتسو شیتا کانوسوکه ( موسس شرکت ناسیونال ) :
او در ژاپن بعنوان خدای مدیریت شناخته شده است .
وی بنیانگذار تجارت کوچکی در زمینه الکترونیک بود که ان را تبدیل به یکی از بزرگترین شرکتهای بین المللی کرد و ثروتمندترین مرد ژاپن شد .
اساس فلسفه مدیریتی او شامل مقوله هایی چون :
قیمت ارزان – تولید انبوه کالای مصرفی – رسیدن به کیفیت زندگی امروز – پشتیبانی و احترام دو طرفه بین شرکتها و کارگران و رابطه نزدیک بین تولید کنندگان و مشتریان می باشد .
فلسفه ی شیر اب که اعتقاد به این که کالاهای مصرفی بایستی ارزان و همیشه دردسترس باشند مانند ابی که از شیر بیرون می اید .
موفقیت، نتیجه تشخیص درست است؛ تشخیص درست، نتیجه تجربه است؛ تجربه نیز اغلب نتیجه تشخیص نادرست است.(آنتونی رابینز)
موفقیت در آرزوها، نسبت مستقیم با قدرت اراده ما دارد.(دیل کارنگی)
آرامش و اطمینان، بهترین موفقیت است.(اوستن)
سه جمله برای دستیابی به موفقیت:
۱) بیشتر از دیگران بدان، ۲) بیشتر از دیگران کار کن، ۳) کمتر از دیگران توقع داشته باش.
(منتسب به ویلیام شکسپیر)
اگر به دنبال موفقیت نروید خودش به دنبال شما نخواهد آمد.(ماروا کلینز)
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودك هاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.
با اين بازي ما از بچگي به كودكان خود آموزش ميديم كه هر كي بايد به فكر خودش باشه. اما در سرزمين آفتاب، چشم بادامي ها با اين بازي به بچه هاشون فرهنگ همدلي و كمك به همديگر و كار تيمي رو ياد ميدن.
نه ما و نه بزرگانمان کارکردن با هم را نیازموخته ایم ، بلکه هر روز درس های
جدیدی از تکنیک های حذف و زیر پا گذاشتن یکدیگر را می آموزیم!
● هیچ کس نمی تواند موجب شادی شما شود
شاد بودن و آرامش خیال مسوولیت خود شما است نه هیچکس دیگر. هرکدام از ما بایستی بتوانیم با شناخت بهتر خویشتن، نقطه رضایت و تعادل را در خودمان پیدا کنیم. ارتباطات ما کیفیت زندگی ما را ارتقاء می بخشد و آن را غنی تر می سازد اما مستقیما موجب خوشحالی ما نمی شوند بلکه خودمان سبب ساز شادی خود هستیم.
● مراقب کلمات و رفتار خود باشید
طرز تفکر، کلمات مورد استفاده و رفتار ما شخصیت ما را می آفریند. همواره فردی باشیم که به خاطر آنچه هستیم از خودمان رضایت داشته باشیم و خانواده و آشنایانمان در کنار ما احساس افتخار کنند.
● خودتان، دوستانتان و حتی دشمنانتان را ببخشید
همه ما انسانیم، بنابراین گاهی بیراهه می رویم یا اشتباه می کنیم. چنانچه این اشتباه تکرار نشد و احساس پشیمانی به همراه داشت قابل بخشیدن است. درگیر شدن دائم با خطاهای خودمان و دیگران زندگی را بسیار سخت می سازد.
● خنده بر هر دردی دواست
هر روز خود را به شکلی برنامه ریزی کنید که برای شادبودن و پرداختن به طنز جایی وجود داشته باشد.
● نیروی پشتکار را جدی بگیرید
هیچ وقت تسلیم نشوید، همیشه هدف ها و رویاهایتان را زنده نگه دارید. حفظ انگیزه و استمرار در انجام کارها یکی از شروط موفقیت است. پشتکار در نهایت شما را به همه چیز می رساند.
زندگی می تواند غیرقابل پیش بینی باشد
آیا تاکنون این ضرب المثل را شنیده اید: «آمد به سرم از آنچه می ترسیدم» گاهی اوقات در طول زندگی خود درگیر مسایلی می شویم که هرگز انتظارشان را نداشته ایم و شاید دیگران را به خاطر آن موضوع مورد شماتت و انتقاد قرار داده باشیم. همیشه، همه چیز آن طور که در تصور ماست پیش نمی رود، پس منتظر غیرمنتظره ها باشیم. این نگاه به ما کمک می کند هنگام مواجهه با مسائل خاص دچار شوک و بهت نشویم و نیز شرایط دیگران را بیشتر درک کنیم.
● یکی از نامطلوب ترین کلمات در هر زبانی، کلمه «من» است
داشتن اعتماد به نفس و رضایت از خویشتن بسیار مطلوب است، اما دائما از خود گفتن، از موفقیت های خود صحبت کردن و از خود متشکر بودن، بیشتر مشخصات یک فرد ازخودراضی است تا یک فرد با اعتماد به نفس.
● روابط انسانی از هر چیزی مهم تر است
داشتن روابط سالم انسانی در زندگی هر فرد از مهم ترین امتیازات محسوب می شود. اگر فردی برای رسیدن به موفقیت و امکانات اقتصادی و موقعیتی روابط انسانی خود را فدا کند، در حقیقت این موفقیت یک موفقیت حقیقی نیست. بدون عشق و حمایت خانواده و دوستان زندگی حتی در شرایط مالی ایده آل، سرد و بی روح است. پیش از حرکت در جاده موفقیت اولویت هایمان را مشخص سازیم تا روابط را فدای موقعیت نکنیم.
ابزار دستي و ابزار برقي قابل حمل در انجام كارها به شما كمك ميكند ،اما همين ابزار مي تواند براي شما خطر آفرين باشد .
اقدامات ايمني خوب ، به شما اين اجازه را خواهند داد تا مخاطرات را كنترل كرده و خطرات را به حداقل برساند .
مطالب ذيل به شما نشان خواهد داد كه چگونه مخاطرات استفاده از ابزار را كنترل كنيد تا خودتان و آنهايي را كه در اطراف شما كار ميكنند از صدمه و مسايل بهداشتي محافظت نماييد.
لطفاً اين را بخوانيد ودستورالعمل هاي ايمني و بهداشتي آنرا دنبال كنيد و در نظر داشته باشيد كه اگر مطالب آنرا انجام دهيد ، كار شما با ابزار سريعتر ، آسانتر و ايمنتر انجام خواهد شد .
انتخاب درست : ايمني ابزار زماني شروع ميشود كه شما ابزار دستي و برقي كارتان را بطور صحيح انتخاب كنيد.
كيفيت : بهترين ابزاري را كه مي توانيد تهيه كنيد ، انتخاب نماييد . ابزار ارزان قيمت كه از جنس نامرغوب ساخته شده اند شكسته و باعث خراب شدن كاريكه انجام مي دهيد شده وايجاد صدمه به خودتان يا همكارانتان خواهد شد .
ايمني : به تمهيدات ايمني كه در ساخت ابزار بكار رفته اند توجه نماييد. اين مورد شامل توجه به سويچ هاي ايمني ، حفاظ ، قطعات تيز و گردنده ، محافظ هاي دست ، عايق هاي پوششي و غيره مي باشد .
تناسب : يك وسيله خوب با ساختار مناسب مانند يك جسم محكم دردست شما احساس ميشود . همواره چاقوها ، پيچ گوشتي ها ، انبردست ها ، قيچي ها و ابزار برقي مورد نيازتان را از بين انواعي انتخاب كنيد كه بر طبق اصول ارگونومي ( مهندسي انساني ) طراحي شده اند اين قبيل ابزار طوري ساخته شده اند كه هيچ گونه فشاري به انگشتان و كف دست شما نياورده ، خميدگي و پيچ وتاب نداشته و خوب در دستهاي شما جا بگيرد .
كارايي : ابزار مطمئن ، براي انجام وظايف ويژه طراحي شده اند ، اين ابزار ميتوانند كار شما را آسانتر كرده و از خستگي شما جلوگيري نمايند .