دزدی از نردبان خانه ای بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسد:
خدا کجاست؟
صدای مادرانه ای پاسخ می دهد: خدا در جنگل است، عزیزم.
کودک می پرسید: چه کار می کند؟
مادر می گفت: دارد نردبان می سازد.
دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد
سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت.
از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید:
خدا چرا نردبان می سازد؟
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد. به نردبانی که سالها پیش،
از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت:
برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را بالا ببرد
====================
موفق باشی
کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید.
وقتی بیدار شدمتوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید... که کلاه
خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد.
میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد.
پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد
چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش
را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین
انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و درگوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری.
چستر کريسون
وی هم اکنون در راهی قرار دارد که اولين مخترع ميلياردر بريتانيا شود.
او هفت بار هم ورشکست شد.
![](http://pix2pix.org/my_unzip/1327744340country_house_11.jpg)
![](http://dl.apam.ir/images/40269358050706162548.jpg)
مهندسي معكوس روشي آگاهانه براي دستيابي به فن آوري حاضر و محصولات موجوداست. در اين روش، متخصصين رشته هاي مختلف علوم پايه و كاربردي از قبيل مكانيك، فيزيك و اپتيك، مكاترونيك، شيمي پليمر، متالورژي،الكترونيك و ...جهت شناخت كامل نحوه ي عملكرد يك محصول كه الگوي فن آوري مذكور مي باشد تشكيل گروه هاي تخصصي داده و توسط تجهيزات پيشرفته و دستگاه هاي دقيق آزمايشگاهي به همراه سازماندهي مناسب تشكيلات تحقيقاتي و توسعه هاي R&D "سعي در به دست آوردن مدارك و نقشه هاي طراحي محصول فوق دارند تا پس از مراحل نمونه سازي (Prototyping) و ساخت نيمه صنعتي (Pilot plant) در صورت لزوم ، توليد محصول فوق طبق استاندارد فني محصول الگو انجام خواهد شد .
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
|
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
|
کاری که خوب شروع شده باشد نصف ان انجام شده است .
این جمله معروف مطمئنا در باره بهینه سازی یک طرح تولیدی نیز صادق است . زیرا بهینه سازی در یک طرح منجر به دست یافتن به نتایج عالی خواهد شد . کیفیت و بهره وری اساس یک طرح تولیدی را تشکیل می دهد . ما در این پروژه سعی کردیم ابتدا استقرار موجود در کارخانه را برای خوانندگان ارائه دهیم و در ادامه طرحی بهینه شده برای کارخانه پیشنهاد کنیم که اهداف مربوط به طرح ریزی واحد های صنعتی را در بر داشته باشد .
اما با توجه به عدم همکاری های صنعتگران با بخش دانشگاهی باعث شد که ما انچه ما در ابتدا انتظار تحقق انرا داشتیم بطور کامل محقق نشد و مطمئنا با بررسی های بیشتر و همکاری های بیشتر بخش صنعت می توان سایر کمبود را شناخت و در جهت بهبود ان حرکت کرد .
در ادامه مقاله مربوطبه طراحی کارخانه امروز به در مورد احتیاجات کارکنان بحث می گردد:
قانون یکم: به شما جسمی داده میشود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.
قانون دوم: در مدرسهای غیر رسمی و تمام وقت نامنویسی کردهاید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درسها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرحریزی کنید.
قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزیهای گهگاهی، آزمایشهای ناکام نیز به همان اندازه آزمایشهای موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.
قانون چهارم: درس آنقدر تکرار میشود تا آموخته شود. درسها در اشکال مختلف آنقدر تکرار میشوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید میتوانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درسهایتان را بیاموزید.
قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درسهایتان را نیز باید بیاموزید.
قانون ششم: قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید،سرزنش نکنید،تحقیرو مسخره نکنید، وگرنه سرتون میاد. خداوند شما را در همان شرایط قرار میدهد تا ببیند شما چکار میکنید.
قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمیتوانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان میپسندید یا از آن بدتان میآید.
قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه میکنید، بستگی به خودتان دارد.
قانون نهم: جوابهایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.
قانون دهم : خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.
در فروبسته ترين دشواری ،
در گرانبارترين نوميدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
- هيچت ار نيست مخور خون جگر ،
دست كه هست !
بيستون را ياد آر ،
دست هايت را بسپار به كار ،
كوه را چون پَر كاه از سر راهت بردار !
وه چه نيروی شگفت انگيزي است ،
دست هايی كه به هم پيوسته است !
به يقين ، هر كه به هر جای ، در آيد از پاي
دست هايش بسته است !
دست در دست كسی ،
يعنی : پيوند دو جان !
دست در دست كسی
يعنی : پيمان دو عشق !
دست در دست كسی داری اگر ،
دانی ، دست ،
چه سخن ها كه بيان می كند از دوست به دوست ؛
پیشگفتار
کاری که خوب شروع شده باشد نصف ان انجام شده است .
این جمله معروف مطمئنا در باره بهینه سازی یک طرح تولیدی نیز صادق است . زیرا بهینه سازی در یک طرح منجر به دست یافتن به نتایج عالی خواهد شد . کیفیت و بهره وری اساس یک طرح تولیدی را تشکیل می دهد . ما در این پروژه سعی کردیم ابتدا استقرار موجود در کارخانه را برای خوانندگان ارائه دهیم و در ادامه طرحی بهینه شده برای کارخانه پیشنهاد کنیم که اهداف مربوط به طرح ریزی واحد های صنعتی را در بر داشته باشد .
اما با توجه به عدم همکاری های صنعتگران با بخش دانشگاهی باعث شد که ما انچه ما در ابتدا انتظار تحقق انرا داشتیم بطور کامل محقق نشد و مطمئنا با بررسی های بیشتر و همکاری های بیشتر بخش صنعت می توان سایر کمبود را شناخت و در جهت بهبود ان حرکت کرد .
در ادامه به بررسیهای صورت گرفته در این مقاله پرداخته خواهد شد . . .
آیا ذهن شما بسیار مشوش است و نمی توانید روی یک مساله مسلط شوید؟
چگونه افکار خود را بارور کنیم ؟
آیا تا کنون برایتان پیش آمده است که بخواهید کاری را انجام دهید اما آنقدر در مورد آن موضوع فکر کرده اید که زمان را از دست داده اید و آن موضوع بازخوردی را که می توانست داشته باشد را از دست می دهد و از اهمیت آن کاسته می شود .
-جمله هایی به این سبک را شاید بسیار شنیده باشید اما حقیقتا آیا می دانید چگونه می توانید افکار خود را رشد دهید ؟ چگونه می توان به یک فکر ناب و عالی رسید ؟
توجه داشته باشید . . .
این تفکرات و ایده ها هستند که پول را به همراه خود می آورند . گاهی یک فکر ساده و بی اهمیت ، یک کاخ و سلطنت را برای شما به ارمغان می آورد .
بی تو مهتاب شبی ،
باز از ان کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم،
خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم ان عاشق دیوانه که
بودم در نهان خانه جانم،
گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید
مقدمه
هزاره جديد با ورود نسل تازه اي از مأموريتها و مشاغل به درون بخش عمومي آغاز شد و مفاهيمي مانند مديريت عمومي جديد، نوسازي وتواناسازي مطرح گرديد كه هدف آن افزودن فعاليتهاي بخش عمومي است.
تواناسازي ظرفيتهاي بالقوه اي را بـراي بهره برداري از سرچشمه توانايي انساني كه از آن استفاده كامل نمي شود، دراختيار مي گذارد.
پيتر دراكر مي گويد: مديراني كه امروز روي چالشها كار مي كنند و خود و نهادهاي خود را براي رويارويي با چالشهاي جديد آماده مي كنند، رهبران آينده بوده، درغير اين صورت عقب خواهندافتاد و هرگز نخواهند توانست اين عقب ماندگي را جبران كنند«.(1)
درحقيقت توان افزايي يك فناوري موثر و پيشگام است كه هم براي شركتها و سازمانها مزيت راهبردي ايجاد مي كند و هم براي كاركنان فرصت مي آفريند«.(2)
در ادامه انواع تئوري هاي چهارگانه مطرح میگردد. . . . . .
داده ها را می توان موادخام عناصر مورد نیاز برای تصمیم گیری بشماراورد، چراکه نمی توانند عمل لازم راتجویز کنند.از اینرو داده های زیادهیچ امتیازی به داده های کم ندارند، زیرا انباشت داده ها از یک طرف کار تجزیه و تحلیل داده ها را مشکلتر می کند واز طرف دیگر فاقد معنی قابل استفاده اند . با این حال داده ها برای سازمانهای بزرگ اهمیت زیادی دارند ، زیرا مواد اولیه ضروری برای تبدیل به اطلاعات بشمار می روند . اطلاعات برخلاف داده ها معنی دار هستند و نه تنها قابلیت تاثیرگذاری بر گیرنده دارند بلکه برای هدف خاصی از سازمان می باشند و شکل خاصی دارند . داده ها زمانی به اطاعات تبدیل می شوند که ارائه دهند انها معنی و مفهومی خاص به انها ببخشد ، در واقع با افزودن ارزش به داده ها انها را به اطلاعات تبدیل می کنیم . داده ها را می توان از طریق تقسیم بندی ، محاسبه ، اصلاح و خلاصه کردن به اطلاعات تبدیل کرد . · باید توجه داشت که اطلاعات یا دانش با فناوری انتقال ان ( در سازمانها ، اطلاعات از طریق شبکه های نرم افزاری ، سخت افزاری ، جابجا و توزیع می شوند ) فرق دارند . دانش مخلوط سیالی از تجربیات ، ارزشها و اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید بدست می دهد . دانش در ذهن دانش ور بوجود امده و بکار می رود.
یک دوست معمولی هیچ گاه نمیتواند گریه تو را ببیند. دوست واقعی شانه هایش از گریه تو تر خواهد بود. دوست معمولی اسم کوچک والدین تو را نمیداند. دوست واقعی شاید تلفن آنها را جایی یاداشت کرده. دوست معمولی یک جعبه شکلات برای مهمانی تو می آورد. دوست واقعی زودتر به کمک تو میآید و تا دیر وقت برای تمیز کردن می ماند. دوست معمولی از دیر تماس گرفتن تو دلگیر و ناراحت میشود. دوست واقعی میپرسد که چرا نتوانستی زودتر تماس بگیری؟ دوست معمولی دوست دارد به مشکلات تو گوش دهد. دوست واقعی سعی در حل آنها می کند. یک دوست معمولی مانند یک مهمان عمل میکند و منتظر میماند تا از او پذیرایی شود. یک دوست واقعی به سوی یخچال رفته و از خود پذیرایی میکند. دوست معمولی می پندارد که دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام میشود. یک دوست واقعی میداند که بعد از یک مرافعه دوستی شما محکم تر میشود. یک دوست واقعی کسی است که وقتی همه تو را ترک کردند با تو می ماند. چرا منتظر باشیم که دوست واقعی پیدا شود؟ چه بهتر که خودمان دوست واقعی باشیم
افزايش انرژي دروني :
خيلي از انسانها خود را ضعيف و بي انرژي مي دانند و به دليل داشتن اين تفكر ، نمي توانند به اهداف عالي خود برسند . درون هر يك از ما ، چند نوع انرژي وجود دارد . انرژي مثبت و انرژي منفي . كه اگر بخواهيم مي توانيم بر هر يك از اين دو انرژي تسلط پيدا كنيم .
ما مي توانيم انرژي مثبت خود را افزايش دهيم ، حتي با كارهاي ساده . مثلا : با خنديدن ، گفتن واژه هاي مثبت و انرژي زا مثل ( چه صبح زيبايي ، عاليم ، موفقم ، چه خوش شانسم ، چه روز دل انگيزي ، چه هواي مطبوعي ، من شادم ...) ، فراموش كردن گذشته هاي تلخ ، بخشيدن و ... و اگر
بخواهيم مي توانيم انرژي منفي درون خود را افزايش بدهيم ، با كارها و پيش آمدهاي ساده . مانند : اخم كردن ، گفتن واژه هاي منفي مثل ( من بدبختم ، شانس ندارم ، نمي توانم ، نمي شه ، مشكل دارم ، خر ما از كره گي دم نداشت ، ناف ما رو با بدبختي بريدن ...) ، با گذشته هاي تلخ زندگي كردن ، انتقام جويي ، كينه كردن ...
مشغول به هر كاري هستيد از آن لذت ببريد ،
مثلا چند كار ساده : ماشينت را با لذت بشور ، صبحانه ات را با عشق بخور ، با انرژي سر كارت حاضر شو .
ـ
ـ در هر طبقه اي، در جست و جوي افراد مثبت براي ايجاد ارتباط باشيد.
ـ در هر سخنراني، در جست و جوي ايده هاي جالب باشيد.
ـ در هر فصل كتاب، در جست و جوي مفهوم هايي باشيد كه براي شما مهم هستند.
ـ با هر دوستي، درباره ايده جديدي كه به تازگي يادگرفته ايد، صحبت كنيد.
ـ از هر معلمي سئوال هاي خود را بپرسيد.
ـ ليستي از اهداف، افكار و رفتار مثبت خودتان تهيه كنيد.
ـ به خاطر داشته باشيد، شما همان چيزي هستيد كه فكر مي كنيد.
به نام خدا
مجله شادکامی و موفقیت
بیا زندگی را بسازیم نه با زندگی بسازیم .
انچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
تمام دوست داشتنها با دوست داشتن خود اغاز می شود. کسی که به خود احترام می گذارد و خود را دوست دارد، می تواند به دیگران عشق بورزد و این ، یکی از بزرگترین حقایق در مورد عشق است .
پسرکوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد. هر روز صبح، قبل از طلوع خورشید از خواب بر می خاست و تا شب به کارهای سخت روزانه مشغول می شد. هم زمان با طلوع خورشید، از نرده ها بالامی رفت تا اندکی استراحت کند. در دور دست ها خانه ای با پنجره های طلایی همواره نظرش را جلب میکرد وبا خود فکر می کرد : ((زندگی در ان خانه با وسائل شیک و مدرنی که باید داشته باشد ، چه قدر لذت بخش و عالی خواهد بود )) . باخود می گفت : ((اگر انها قادرند پنجره های خانه خود را از طلا بسازند ، پس بطور حتم ، دیگر اسباب خانه نیز بسیار عالی خواهند بود . بالاخره یک روز به انجا می روم و از نزدیک ، ان خانه را می بینم)).
یک روز پدرش گفت : (( بجای او کارها را انجام می دهد و پسر می تواند در خانه بماند )). پسر هم فرصت را مناسب دید ، غذایی برداشت و به طرف ان خانه و پنجره های طلایی ، رهسپار شد . راه ، طولانی تر از ان بود که تصورش را کرده بود . بعد از ظهر بود که به انجا رسید و با نزدیک شدن به خانه ، متوجه شد که از پنجره های طلایی هیچ خبری نیست و در عوض ، خانه ای بسیار رنگ و رو رفته با نرده هایی شکسته دید و به سمت در قدیمی رفت و ان را به صدا در اورد .
پسر بچه ای هم سن و سال خودش ، در را گشود . از او پرسید : (( ایا او خانه پنجره طلایی را دیده است ؟)) پسرک پاسخ مثبت داد و او را به سمت ایوان برد . در حالی که انجا می نشست ، نگاهی به عقب انداخت و در انتهای همان مسیری که طی کرده بود ، همزمان با غروب خورشید ،خانه خودشان را دید که با پنچره های طلایی می درخشد .
1. براي هريك از مكالمات تلفني خود از قبل برنامه ريزي كنيد و دستور كار داشته باشيد.
2. اين كه بتوانيد در انجام امور پيچيده با ديگران همكاري كنيد مهارتي اساسي براي پيشرفت در كار است.
3. قبل از شروع يك كار پيچيده، همه كارها ، وظايف و فعاليتهايي را كه بايد انجام شوند ليست كنيد.
4. براي فعاليتهاي خود اولويت و ممنوعيت تعيين كنيد: چه فعاليتهايي را بايد رها كنيد تا بتوانيد براي كارهايي كه حقيقتاً مهم هستند جاي بيشتري باز كنيد؟
سلام این متن را در دوران دانشجویی نوشته بودم اما منبع آنرا به خاطر ندارم ولی چون مطالب جالبی داشت در وبلاگم آوردم. . .
این نوشته را با توصیه های آنتونی رابینز برای موفقیت شما (که در این وبلاگ ارائه دادم ) مقایسه کنید، به نظر من ما ایرانی ها می دانستیم و می دانیم که چطور میشه موفق شویم . . .
نظر شما چیه؟
1. آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
2. قبل از جواب دادن فکر کن
3. هیچکس را تمسخر مکن
ادامه در ادامه مطلب . . .
یک- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید.
دو- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .
سه- همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید .
بقیه توصیه ها . . .
کتاب پیل و پشه ، زندگی نامه نویسنده ان جارلز هندی می باشد که در ان تجربیاتی را که در زندگی روزمره خود بدست اورده است را بیان نموده است .
پشه به وضعیتی است که در ان فرد خارج از سازمانهای بزرگ ( پیل پیکر ) است و
فردی است مستقل _ در زمینه کاری _ پشه ها نیروی کار مستقل هستند – بیرون از دنیای فیلها ( سازمانهای بزرگ ) که برخی در کسب و کار کوچک خود و برخی همراه یک یا چند شریک به فعالیت می پردازند .
پیل و پشه استعاره ای شگفت انگیز است . شاید دلخواه هیچیک از دو گروه یاد شده نباشد .
امروزه در بریتانیا شمار کسانی که در رستورانهای ملیتهای مختلف کار می کنند ، از شمار کارکنان همه کارخانه های فولادسازی ، کشتی سازی ، خودروسازی ، معادن زغال سنگ ، بیشتر است . با حرکت اقتصاد از روند صنعتی به سوی خدمات ، پشه ها جانشین فیلهای گنده پیشین می شوند .
اندیشه همه کاره بودن سازمانهای بزرگ ، امروز دیگر گستاخی پرهزینه ای است .
شرکتهای هواپیمایی از رمزهای مشترک استفاده می کنند ، شرکتهای خودروسازی خریدهای مشابهی را انجام می دهند .
کشور ایالات متحده ، هندوستان ، ایتالیا با سه فرهنگ متفاوت ، درسهای فراوانی به من آموختند .
در توسکانی می گویند :
. . . . .
کسی که به من اعتماد می کند از کسی که مرا دوست دارد گامی فراتر است .
اهمیت تشکیل تیم از تولید محصول کمتر نیست.
داشتن هدف مشترک و ایجاد تعهد به هدف و ارزش های گروهی گام اول در تشکیل یک تیم است. انظباط گروهی ارتباط موثر ایجاد انگیزش و شوق کامیابی اعتماد متقابل و آموزش مستمر به عنوان عوامل مهم پایداری و موفقییت یک تیم ذکر شده اند.
تیمی بزرگ نمی توان ساخت مگر اینکه بازیگرانی بزرگ داشته باشیم .
با وجود بازیگران خوب ممکن است بازی را ببازیم اما بدون آنها نمی توان بازی را برد .
برای اینکه بازی را ببرید اول باید خودتان بازیگر خوبی باشید .
در مورد تیم یا باید تربیتشان کنید و یا به استخدام خود در آورید.همیشه این شمایید که گام اول را بر می دارید.
کارایی تیم با بهبود کارایی اعضای آن افزایش می یابد. آدم ها با گذر زمان یکدیگر را می شناسد خود را نشان می دهند و به رشد یکدیگر کمک می کنند.
توانایی خداداد در اختیار ما نیست اما توانایی انجام کار تیمی و گروهی هست.
اول از خود شروع کنید بعد به اعضای دیگر گروه یا تیم کمک کنید که همین کار را بکنند و خواهید دید که تیمتان می درخشد.